بنام خدا
وای بر ما، وای بر پاسدار ما، وای بر بسیج ما، اگر روزی برسد که فقط پاسدار نظامی باشد. اگر اول پاسدار و بسیج عقیده باشید در راهتان تزلزل و سستی ایجاد نمیشود. در هدفتان سست نمی شوید. همیشه معتقد خواهید بود، همان خدایی که شما را به دنیا آورده، یکروز هم از دنیا خواهد برد.
*****
در دوستی حاج احمد متوسلیان و حاج همت رازی نهفته بود که تا پس از ربوده شدن حاج احمد توسط صهیونیستها برملا نشد. این راز حرمت پنهانی بود که حاج همت نسبت به حاج احمد قائل میشد و این حرمت فراتر از حد معمول میان دو دوست و دو همرزم بود.
از متن کتاب
ما فرمانده گردانی که بنشیند عقب و بخواهد هدایت کند نداریم. باید جلو بروید اما در جای مناسب، باید رعایت اصولی بشود. از تجربیات باید استفاده کنیم. دقت کنید، روی خون بچههای مردم دقت کنید…
در میدان نبرد خود را گم نکنید. در آن لحظه که آتش توپخانه و خمپارههای دشمن بر سر شما میریزد، به خدا پناه ببرید…
*****
…ما از شهید دادن نمیترسیم، ولی از این میترسیم که خدای ناکرده روزی این خونها به ناحق ریخته شود و ما خدای ناکرده، تزلزلی در راهمان و استقامتمان و در توانمان پیدا بشود، که انشاءا… این نباید باشد.
*****
فرماندهان گردانها سعی کنند در تمام موارد، چه در برخورد، چه در نشست، چه در عملیات و چه در غیر عملیات در درون و در قلب بسیجیها جای بگیرند.
زمانی که همت وارد کردستان شد جوان سرزنده و بشاش و پرمایهای بود که به آستانه شکوفایی رسیده بود. وی در همان حال که به مردم محروم منطقه خدمت میکرد، در اثنای یک تحول روحی قرار داشت. کردستان فرصتی بود تا از خود دل بکند و راه ترقی را طی کند. در این مسیر سلامت نفس، سرآمد سرمایههای اخلاقی و انسانی وی بود.
از متن کتاب
من خاک پای بسیجیها هم نمیشوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمیشدم. شما بسیجیان شریف تجسمی از روحیه بالا و برتر یک انسان کامل هستید و امام زمان(عج) همواره در کنار شما بسیجیهاست.
*****
حقیقت اینست که هرچه بگوییم خسته شدیم، بریدیم، اسلام دست از سر ما برنمیدارد. اینست که ما باید بمانیم و کاری که میخواهیم انجام بدهیم، باید مشغول یک مطلب باشید و آن عشق است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایی، به طور قطع هیچوقت بریدن و عملزدگی و خستگی برایت مفهوم پیدا نمیکند.
پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویش را گم و خاموش کنم.
شهادت در قاموس اسلام، کاری ترین ضربات را بر پیکر ظالم و جور و شرک و الحاد میزند و خواهد زد.
از متن وصیتنامه شهید حاج ابراهیم همت
ما هرچه داریم از شهدا داریم و انقلاب خونبار ما حاصل خون این عزیزان است. جنگ در تمام تاریخ بشریت، چه در لیست استکبار و چه در جنگهای اسلامی و صدراسلام و تمام غزواتی که پیامبر شخصاً در آنها حضور داشت همیشه این مشخص بوده که جنگ حالت سکه چندرو دارد.
*****
«وجدان، قاضی خوبی است. شبها بنشینیم این وجدان را قاضی کنیم. امروز من کار خودم را کردم یا نکردم. وجدانتان به شما میگوید چکار کنید. نه بگویید فرمانده لشکر، نه بگویید فرمانده گردان، نه فرمانده تیپ. وجدانتان را قاضی کنید، ببینید آن وظیفهای که برعهده شما بوده انجام دادهاید یا نه…»
*****
کاروانی بودیم از سپاه مریوان، پاوه، همدان که به قصد تشکیل تیپ (محمدرسولالله(ص)) عازم خوزستان شدیم. عهد بستیم تا فتح جنگ و پیروزی نهایی و دادن آخرین قطرات خون خود، انقلاب و اسلام را یاری کنیم و جبهه را ترک نکنیم.
فرازهایی از سخنان شهید حاج همت
به خدای یکتا پناه میبرم، از آن عزیز مقتدر مدد و استعانت میجویم، تا باری را که به شانه گرفتهام با سربلندی و سرافرازی به مقصد برسانم. تنها به یاد خدا باشید، به او پناه ببرید و توکل به خدا داشته باشید.
با خدای خود پیمان بستهام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم. شب و روز بدون وقفه در راه اعتلای کلمهالله و بسط فرهنگ اسلامی تلاش نمایم, به همین سبب سلاح بر شانه گرفته و به جبهههای خون و حماسه روی آوردهام.
ملت ما ملت معجزهگر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت از درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عج) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلماً نصر خدا شامل حال مؤمنین است.
شهادت، زیباترین، بالندهترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است. شهادت بهترین و روشنترین معنی حقیقی توحید است و تاریخ تشیع خونین ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.
کدام سپاهی در خارج دوره دیده است، هر چه دوره بود در همین جبهههای جنگ بود. در همین گردوخاک، کوه و دشت و گرمای سوزان و سرما بود. هر چه آموخت با خون بود. هر چه تجربه بود با خون بود.
پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم، ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم و خویش را گم و فراموش کنم. علیوار زیستن و علیوار شهید شدن، حسینوار زیستن و حسینوار شهید شدن را دوست میدارم.
*****
او انسانی بود که برای خدا کار میکرد و بالاترین اعمال را داشت. شهید حاج همت سخت ترین کارها را در لشکر و جبهه شخصاً به عهده میگرفت. مردی با ایمان و اخلاص بود، هرکاری که از آن سختتر و دشوارتر نبود، حاج همت مردانه به عهده میگرفت. خدا رحمتاش کند. کارهای او حساب شده و بسیار قابل تمجید و تکریم است.
شهید حجتالاسلام حاج شیخ فضلالله محلاتی
***** سخنان شهید حاج همت می باشند .